وشکردیدنلغتنامه دهخداوشکردیدن . [ وَ ک َ دی دَ ] (مص ) کاری را چست و چابک و جلد کردن و زود ساختن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وسکردیدنلغتنامه دهخداوسکردیدن . [ وَ ک َ دی دَ ] (ص ) وسناد. به معنی بسیار است ، و با شین نیز آمده . (انجمن آرا) (آنندراج ).
وشکریدنلغتنامه دهخداوشکریدن . [ وَ / وِ / وُ ک َدَ ] (مص ) کاری را به جلدی و چابکی کردن و زود ساختن . تیزدستی و چابکی کردن در کاری . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به وشکلیدن و وشکردیدن و وشکردن شود.