دورۀ پاک شدنwashout period, washout phaseواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از مطالعه، بهویژه در کارآزماییهای درمانی، که در آن درمان قطع میشود و فرصت داده میشود تا اثرات دارو از بدن خارج شود و شرکتکننده به حالت اول در شروع مطالعه برگردد
آببَرندگیwashoutواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جریان بیشازحد سیال موجب خروج جامدات از حوض هوادهی یا زلالساز میشود
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود
گیوشادلغتنامه دهخداگیوشاد. [ وْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهاوجانات بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 6 هزارگزی جنوب خاوری خوسف و 9هزارگزی جنوب باختری گل . محلی دامنه و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 216<
وصایتلغتنامه دهخداوصایت . [ وَ / وِ ی َ ] (ع اِ) وصایة. پند و اندرز و نصیحت . || فرموده و فرمان و وصیت . (ناظم الاطباء) : در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را میگفت . (کلیله و دمنه ). در مواسات و مراعات اوقاف اقوات او وصایت فرمود. (ترجمه ٔ ت
وصایت نامهلغتنامه دهخداوصایت نامه . [ وَ / وِ ی َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) وصیت نامه . (ناظم الاطباء) : وصی ّ آدمی بر کل اولادوصایت نامه داری بر وصیت .سوزنی .
وصایتلغتنامه دهخداوصایت . [ وَ / وِ ی َ ] (ع اِ) وصایة. پند و اندرز و نصیحت . || فرموده و فرمان و وصیت . (ناظم الاطباء) : در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را میگفت . (کلیله و دمنه ). در مواسات و مراعات اوقاف اقوات او وصایت فرمود. (ترجمه ٔ ت
وصایتلغتنامه دهخداوصایت . [ وَ / وِ ی َ ] (ع اِ) وصایة. پند و اندرز و نصیحت . || فرموده و فرمان و وصیت . (ناظم الاطباء) : در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را میگفت . (کلیله و دمنه ). در مواسات و مراعات اوقاف اقوات او وصایت فرمود. (ترجمه ٔ ت