وَرَائِهِمفرهنگ واژگان قرآندنبالشان - دور تا دورشان - پشتشان (كلمه ي وراء هم به معني دنبال و هم معني احاطه مي دهد. عبارت "وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ " يعني خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )
ورهملغتنامه دهخداورهم .[ وَ هََ ] (حرف اضافه + اسم ) || برهم .- ورهم نهادن ؛ برهم نهادن . (ناظم الاطباء).
وَرْهَمْ رِخْتَگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی زد و بند کردن ، ساخت و پاخت کردن ، توطئه کردن و دسیسه ، تبانی
وَرَاءِفرهنگ واژگان قرآنپشتِ - آن سوي - دنبال (كلمه ي "وراء" هم به معني دنبال و هم معني احاطه مي دهد. عبارت "وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ " يعني خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )
وَرَائِکُمْفرهنگ واژگان قرآندنبالتان - دور تا دورتان - پشتتان (كلمه ي وراء هم به معني دنبال و هم معني احاطه مي دهد. عبارت "وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ " يعني خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )
وَرَائِهِفرهنگ واژگان قرآندنبالش - دور تا دورش - پشتش (كلمه ي وراء هم به معني دنبال و هم معني احاطه مي دهد. عبارت "وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ " يعني خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )
المادبدلغتنامه دهخداالمادبد. [ اَب ُ ] (اِخ ) در «اخبار الصین والهند» (ص 15) چنین آمده : و من ورائهم [ وراء الموجه ] ملوک المادبد، مدائنهم کثیرة - انتهی . مصحف سمادبد. (یادداشت مؤلف ).
قلیةلغتنامه دهخداقلیة. [ ق ِل ْ لی ی َ ] (ع اِ) همه . (منتهی الارب ). جماعت . (اقرب الموارد). گویند جأوا بقلیتهم ؛ ای بجماعتهم و لم یدعوا ورائهم شیئاً. اکل الضبب بقلیته ؛ ای بعظامه و جلده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).