پوئینکلغتنامه دهخداپوئینک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 10000گزی شمال باختر ورامین . بوسیله ٔ خیابان مشجر به راه شوسه ٔ ورامین و تهران متصل است . جلگه ای معتدل . سکنه 801 تن شیعه
پونکلغتنامه دهخداپونک . [ ن َ ] (اِخ ) (قنات ...) از قنوات شهر تهران در سمت مغرب ، مقدار آب آن سه سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر یک فرسنگ و نیم است .
پونکلغتنامه دهخداپونک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش کن شهرستان تهران ، واقع در 6000 گزی خاوری کن و 12000 گزی راه عمومی . دامنه ، معتدل ، دارای 175 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول
پونیکلغتنامه دهخداپونیک . (اِخ ) (جنگهای ...) نامی که بمشاجرات طولانی میان روم و قرطاجنه (کارتاژ) که منتهی بخرابی ناحیت اخیر گردید، دهند.
ونکلغتنامه دهخداونک . [ وَ ن َ ] (اِخ ) قصبه ٔ بخش سمیرم بالا از شهرستان شهرضای اصفهان . سکنه ٔآن 3000 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
ونکلغتنامه دهخداونک . [ وَ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناررود بخش آخوره ٔ شهرستان فریدن اصفهان . سکنه ٔ آن 225 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
ونکلغتنامه دهخداونک . [ وَ ن َ ] (اِ) جانوری است بی دم کبودرنگ شبیه به گربه ، و به عربی وبر می گویند. (برهان ). جانوری است شبیه و مانند گربه بی دم که به عربی وبر گویند. (انجمن آرا).