وُحُوشُفرهنگ واژگان قرآنحیوانات وحشی (کلمه وحوش جمع وحش است ، و اين کلمه به معناي حيواني است که هرگز با انسانها انس نميگيرد ، مانند درندگان و امثال آن )
قانون کوری ـ وایسCurie-Weiss lawواژههای مصوب فرهنگستان[ژئوفیزیک] قانونی که بیان میکند در دماهای بالاتر از دمای کوری، پذیرفتاری مغناطیسی مادة پارامغناطیسی با دمای مطلقِ بین دمای ماده و دمای کوری تناسب معکوس دارد [فیزیک] قانونی که میگوید پذیرفتاری مغناطیسی مواد پارامغناطیسی با اختلاف دمای جسم و دمای کوری نسبت عکس دارد
وحوشلغتنامه دهخداوحوش . [ وُ] (ع اِ) ج ِ وحش ، و وحش ج ِ وحشی است . (السامی فی الاسامی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جانوران صحرایی . (غیاث اللغات ) : بسان چاه زمزم است چشم من که کعبه ٔ وحوش شد سرای او. منوچهری