وکائرلغتنامه دهخداوکائر. [ وَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ وکیرة، به معنی مهمانی بنای نو. (مهذب الاسماء). رجوع به وکیرة شود.
وقارلغتنامه دهخداوقار. [ وَ ] (ع مص ) وقارة. آهسته و بردبار گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به آرام شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || (اِمص ) آهستگی و بردباری . (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء)
وقاردیکشنری فارسی به انگلیسیaplomb, classiness, composure, dignity, elevation, grace, gracefulness, gravity, poise, repose, reserves, sedateness, soberness, sobriety, solemnity
وکیرةلغتنامه دهخداوکیرة. [ وَ رَ ](ع اِ) وکیر. طعامی است که برای پایان یافتن بنای نو درست میشود. (از اقرب الموارد). مهمانی بنای نو. (منتهی الارب ). مهمانی بنا. (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی ). ج ، وکائر. (مهذب الاسماء). رجوع به وکیر شود.