چوکلالغتنامه دهخداچوکلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرح آباد از آبادیهای مازندران و استرآباد. (مازندران و استرآباد رابینو ص 161).
چوکلالغتنامه دهخداچوکلا.[ ک َ ] (اِخ ) مشهور به بیشه سر. دهی است از دهستان میان رود بخش مرکزی شهرستان ساری . 250 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ تجن . محصولش برنج و غلات و پنبه است . صیفی کاری دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2</sp
وکلاءلغتنامه دهخداوکلاء. [ وُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ وکیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به وکیل شود.
خانکیلغتنامه دهخداخانکی . (اِخ ) عزیزبک . درحلب بدنیا آمد و در قاهره سکنی گزید و از وکلای دادگستری بود. او راست : 1 - «خواطر خواطر» که در مطبعه ٔ اخبار در 100 صفحه بچاپ رسیده است . 2 - «رسائل
درآمدلغتنامه دهخدادرآمد. [ دَ م َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) درآمدن . داخل شدن . دخول : آنکه گردانیده است هر مدتی را نوشته ای و هر کاری را دری و هر درآمدی را سبب درآمدی و هر زنده ای را زمانی تقدیر کرده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 307