ویلغتنامه دهخداوی . [ وَ ] (ع صوت ، اِ) کلمه ٔ تعجب است . گویند: ویک و وی لزید، و به معنی حقاً آید و به همین معنی است آیه ٔ: وَیْکأنه لایفلح الکافرون . (قرآن 82/28). و بر «کا
ویلغتنامه دهخداوی . [ وَ / وِ ] (پسوند) مخفف وَیه . صورت دیگر اویه : نفطوی ، نفطویه . سیبوی ، سیبویه : با نظم ابن رومی و با نثر اصمعی با شرح ابن جنی و با نحو سیبوی با نکته ٔ م
ویلغتنامه دهخداوی . [ وَ / وِ ] (صوت ) مخفف وای ، و آن لفظی است که در محل دردی و المی و آزاری بر زبان می آید. (برهان ) (انجمن آرا) : نه ز من یاد میکنی نه دلم شاد میکنی همه بید
ژنوی یولغتنامه دهخداژنوی یو. [ ژِ ن ِ وی ی ِوْ ] (اِخ ) (آبِی ْ دوسنت ...) این بنا در سال 508 م . بوسیله ٔ کلویس بر روی تپه ای در پاریس (محل کنونی مدرسه ٔ هانری چهارم ) تأسیس شد.
ژنوی یولغتنامه دهخداژنوی یو. [ ژِ ن ِ وی ی ِوْ ] (اِخ ) نام قدیسه ٔ متولد در نانتر بسال 420 و متوفی در پاریس بسال 512 م . ذکران وی سوم ژانویه است . او با آتیلای خونخوار معروف معاصر
وی ستودلغتنامه دهخداوی ستود. [ س ُ ] (ص مرکب ) بی ستود. بی ستو. وی ستو. منکر. کافر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
وی ستولغتنامه دهخداوی ستو. [ س ُ ] (ص مرکب ) (از: وی + ستو = ستود) ویستود. کافر. منکر. مقابل خستو به معنی معترف و مؤمن . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ویستود شود.