ویدئوواژهنامه آزادفرانگاره (معادل کلمه Video ) برگرفته از نگاره به معنای تصویر و اضافه شدن « فرا» به معنای بیشتر شدن و افزوده شدن در جمع « فرانگاره »
وضولغتنامه دهخداوضو. [ وُ ] (از ع ، اِ) وضوء. دست نماز. شستن صورت و دستها و مسح کردن بر سر و پاها با آدابی که در شرع اسلام مقرر است : این وضو از سنگ و رو محکمتر است این وضو نَبْوَد سد اسکندر است . (نان و حلوا، منسوب به شیخ بهایی ).<br
وضوفرهنگ فارسی عمیدشستن صورت و دستها و مسح کشیدن بر سروپاها (در نزد شیعه و شستن پاها در نزد اهل سنت) پیش از نماز؛ دستنماز.
گودولغتنامه دهخداگودو. [ گ ُ دُ] (اِخ ) آنتوان (1605 - 1672 م .). اسقف گراس و سپس اسقف وانس و شاعر فرانسوی که در درو متولد شد.
ویدیوفرهنگ فارسی معین( یُ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاه ضبط مغناطیسی تصویر و صدا و پخش و نمایش آن از طریق تلویزیون .
بازبینی ویدئوییvideo check,video reviewواژههای مصوب فرهنگستانبازپخش ویدئوی یک صحنه از مسابقه بهمنظور رسیدگی به اعتراض سرمربی یا ورزشکار به نظر داور یا برای رفع تشکیک داوران یا حتی بهعنوان مرحلهای از داوری
کمکداور ویدئوییvideo assistant refereeواژههای مصوب فرهنگستاندر فوتبال، کمکداوری که با استفاده از تصاویر ویدئویی تصمیمات داور را بازبینی میکند و با گوشی با داور در ارتباط است اختـ . ویداور VAR
ویدئوی خانگیhome videoواژههای مصوب فرهنگستاننوار ویدئو یا لوح فشرده که معمولاً بعد از نمایش عمومی فیلم برای استفادۀ خانگی توزیع میشود
ویدئوی همهبینviral videoواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی ویدئویی معمولاً با موضوعی طنزآمیز و جذاب که ازطریق بهاشتراکگذاری اینترنتی بهسرعت به رؤیت میلیونها نفر میرسد متـ . همهبین
دیوارویدئوvideowallواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای متشکل از چند نمایشگر متصلبههم که صفحهای بزرگ و یکپارچه برای پخش تصویر ایجاد کردهاند