ابنونلغتنامه دهخداابنون . [ اَ ] (اِخ ) دیر ابنون و یا دیرابون ، دیریست در جزیره و نزدیک آن بنائی است بزرگ ودر آن قبریست کلان و گویند قبر نوح علیه السلام است .
حبوننلغتنامه دهخداحبونن . [ ح َ / ح ِ ب َ ن َ ب َ ن َ ] (اِخ ) حاجب الکتاب آن را بر وزن فعولل دانسته . ابن قطاع آن را لغتی از حبوتن شمرده است . اجدع بن سالم گوید : و لحقتهم بالجزع جزع حبونن یطلبن ازوادا لأهل ملاع .و علة الج
ابینگنلغتنامه دهخداابینگن . [ اِ گ ِ ] (اِخ ) قصبه ای است بر ساحل اشمیاخه در ایالت وورتامبرگ آلمان ، صاحب 5600 تن سکنه و دارای کارخانه های بسیار و تجارت حیوانات .
آبانگانفرهنگ فارسی عمیدجشنی که ایرانیان قدیم در روز آبان از ماه آبان (دهم آبان) به مناسبت یکی شدن نام روز با نام ماه میگرفتند.