يُقَرِّبُونَافرهنگ واژگان قرآنکه ما را نزدیک کنند ( عبارت "مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى ﭐللَّهِ زُلْفَىٰ " یعنی : ما اين معبودان راجز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك كنند نمىپرستيم)
قربانگاهلغتنامه دهخداقربانگاه . [ ق ُ ] (اِ مرکب ) جای قربان کردن حیوانات : برنداردکس شهیدان را ز قربانگاه عشق کشته را سیلاب خون اینجا ز میدان میبرد.کلیم (از آنندراج ).
قربانیلغتنامه دهخداقربانی . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم واقع در 75000 گزی جنوب خاوری راین کنار شوسه ٔبم به جیرفت . موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیر است . سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از چشمه و محص
قربانیلغتنامه دهخداقربانی . [ق ُ ] (حامص ) قربان شدن . به گرد سر کسی گردیدن . (مجموعه ٔ مترادفات ). رجوع به قربان شدن شود : درچراگاه پناه تو به هر عید گریخت نشد از خنجر مریخ حمل قربانی . سنجر کاشی (ازآنندراج ). || (ص نسبی ، اِ) کسی ک