لغتنامه دهخدا
مطعون . [ م َ ] (ع ص ) درخسته به نیزه و مجروح به نیزه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). سنان و نیزه زده شده . (آنندراج ). جراحت نیزه یافته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || عیب و خواری یا دهانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مردود و مطرود و نامطبوع و فاسد و بیهوده و عیب دار و