پارَکسازیpulpingواژههای مصوب فرهنگستانخرد کردن مواد غذایی گیاهی مانند میوهها و سبزیها به شکل پارَک
عرق سوزهلغتنامه دهخداعرق سوزه . [ ع َ رَ زَ / زِ ] (اِ مرکب )جوش خرد سرخ که از اثر خوی بر اندام بادید شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). عرق سوز. رجوع به عرق سوز شود.
آرَکسازهalveolar processواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از استخوان فک که دربردارندۀ قوس دندانی است و آرَکها در آن قرار دارند
آرَکسازۀ فک بالاalveolar process of maxillaواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی تحتانی تنۀ استخوان فک بالا که آرَکهای دندانها در آن قرار دارند متـ . آرکسازۀ بَرواره
پارکلغتنامه دهخداپارک . (فرانسوی ، اِ) باغ وسیع پردرخت که گردش و شکار و جز آن را بکار است : پارک مخبرالدوله . پارک اتابک . پارک امین الدوله .
parksدیکشنری انگلیسی به فارسیپارک ها، پارک، گردشگاه، باغ ملی، پردیز، شکارگاه محصور، درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن، اتومبیل را پارک کردن، قرار دادن