فرضیة اِیریAiry hypothesisواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای مبتنی بر ترازمندی گرانشی (همایستایی) میان پوسته و گوشته
آرایۀ شلومبرگرSchlumberger array, Schlumberger electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن زوجالکترودهای داخلی برای اندازهگیری ولتاژ، در مقایسه با زوجالکترودهای خارجی جریان، خیلی به هم نزدیکاند
آرایۀ وِنِرWenner array, Wenner electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای با الکترودهای همفاصله و متقارن که میتواند در امتداد خط اندازهگیری گسترش یابد
آرایۀ قطبی ـ قطبیpole-pole array, two-arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن دو الکترود جریان و پتانسیل پشت سر هم و در فاصلهای دور از هم بر روی خط برداشت (survey line) قرار میگیرند
پارگیلغتنامه دهخداپارگی . [ رَ / رِ ] (حامص )چگونگی چیزی پاره . انخراق . کهنگی و دریدگی . (غیاث اللغات ). || قحبگی . (برهان ). || (اِ) حوض کوچک که آب غسلخانه و مطبخ در آن جمع شود. (غیاث اللغات ). و ظاهراً مصحف یا مخفف پارگین است .
کون پارگیلغتنامه دهخداکون پارگی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) کون دادن . (از آنندراج ). مخنثی . (ناظم الاطباء). امردی . مخنثی . (فرهنگ فارسی معین ) : زخمی که بر آن جفته ٔ سیم اندام است شق القمر معجز کون پارگی است . <p class="author
پارگیلغتنامه دهخداپارگی . [ رَ / رِ ] (حامص )چگونگی چیزی پاره . انخراق . کهنگی و دریدگی . (غیاث اللغات ). || قحبگی . (برهان ). || (اِ) حوض کوچک که آب غسلخانه و مطبخ در آن جمع شود. (غیاث اللغات ). و ظاهراً مصحف یا مخفف پارگین است .
رشتهپارگیfilamentationواژههای مصوب فرهنگستانپاره شدن رشتهها در هنگام ریسندگی، معمولاً براثر خرابی مکانیکی