تاریخگذاری پتاسیم ـ آرگونpotassium-argon datingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری ایزوتوپی برای تعیین قدمت صخره یا معدن با تشعشعات پتاسیم 40
حرنلغتنامه دهخداحرن . [ ح َ ] (ع مص ) ندافی کردن پنبه را. || حرن در بیع؛ زیادت و کم نکردن در آن . (منتهی الارب ).
حرینلغتنامه دهخداحرین . [ ح ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در 31 هزارگزی خاور دیزگران و چهار هزارگزی جنوب شاهپورآباد. کوهستانی و سردسیر است . 395 تن سکنه ٔ شیعه ، کردی دارد. آب آن از زه آب رو
چهرنلغتنامه دهخداچهرن . [ چ ِ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان . در 48 هزارگزی خاور بافت سر راه مالرو لاله زار به رابر واقع است ، 120 تن سکنه دارد.از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و حبوبات و شغل اها
پارینه سنگیفرهنگ فارسی عمیددورهای ماقبل تاریخی که انسان ابزار و ادواتی خشن و ناصاف از سنگ برای خود میساخت؛ عصر حجر قدیم؛ پالئولیتیک.
پارینه سنگیفرهنگ فارسی معین( ~. سَ) (اِمر.) عصر حجر، پالئولتیک . نام دوره ای از ماقبل تاریخ که در آن انسان ابزارش را از سنگ ها به صورت نازیبا و خشن تهیه می کرد.
پارینلغتنامه دهخداپارین . (ص نسبی ) پارینه . منسوب بسال گذشته . پارسالین : گاو آمد و خورد دفتر پارین را. ظهوری .خرقه ٔ پارین ترا بکار نیایدکوه موقر کجا و کاه محقر.قاآنی .
پارینلغتنامه دهخداپارین . (ص نسبی ) پارینه . منسوب بسال گذشته . پارسالین : گاو آمد و خورد دفتر پارین را. ظهوری .خرقه ٔ پارین ترا بکار نیایدکوه موقر کجا و کاه محقر.قاآنی .