پاسگذاری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) حقگذاری . شکر.
پاسداری . (حامص مرکب ) پاسبانی . || رعایت . احترام . حرمت .
نگهبانی؛ مراقبت.
دورية , ساعة يدوية
patrol, ward, watch
(حامص .) 1 - پاسبانی . 2 - رعایت ، احترام .
پاسگزاری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) رجوع به پاسگذاری شود.