پاسیوفرهنگ فارسی معین(یُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - حیاط خلوت . 2 - نورگیر. 3 - بخشی از آپارتمان به صورت باغچه یا گلخانه .
بالگرد هجومیassault helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی که از آن در جابهجایی نیروهای هجومی خودی برای درگیری با نیروهای دشمن و حمله به آنها یا تصرف و حفظ عوارض حساس منطقة عملیات استفاده میشود
ردة هجومیassault echelonواژههای مصوب فرهنگستانعنصری از واحدها و نیروهای رزمی و هوایی در عملیات آبخاکی که مأموریت ادارة حملة اولیه بر روی مناطق عملیاتی را بر عهده دارد
آتش هجومیassault fireواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آتش که سربازان حملهکننده در هنگام نزدیک شدن به دشمن اجرا میکنند
پاسیونواژهنامه آزادفضاى کوچکى از یک رستوران یا هتل جداى از آن مجموعۀ غذاخورى، همۀ امکانات سرویس دهى را داشته باشد. passion؛ اشتیاق وعلاقۀ شدید، احساسات تند و شدید، تعصب شدید، اغراض نفسانی، هوای نفس.
پاسیونواژهنامه آزادفضاى کوچکى از یک رستوران یا هتل جداى از آن مجموعۀ غذاخورى، همۀ امکانات سرویس دهى را داشته باشد. passion؛ اشتیاق وعلاقۀ شدید، احساسات تند و شدید، تعصب شدید، اغراض نفسانی، هوای نفس.