یعقوبیلغتنامه دهخدایعقوبی . [ ی َ ] (اِخ )احمدبن ابی یعقوب بن واضح ، یا احمدبن ابی یعقوب اسحاق بن جعفربن وهب بن واضح کاتب ، معروف به یعقوبی و ابن واضح . از تاریخ نویسان و جغرافیون اسلامی است . در ارمنیه و هند و مصر و بلاد مغرب و دیگر کشورهای اسلامی گردش کرد. از تألیفات اوست : <span class="hl"
یعقوبیلغتنامه دهخدایعقوبی . [ ی َ بی ی / ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به یعقوب . ج ، یعاقبة. (ناظم الاطباء). || منسوب است به یعقوب که نام اجدادی است . (از الانساب سمعانی ). || منسوب به یعقوب پیغمبر : پیش یوسف نازش خوبی مکن جز نیاز و آه
یعقوبیلغتنامه دهخدایعقوبی . [ ی َ ] (اِخ ) محمدبن اسماعیل بن یوسف ... یعقوبی نسفی ،مکنی به ابونصر. اهل دانش و شاعر و محدث بود. میمون بن هارون کاتب از او روایت دارد. (از لباب الانساب ).
پابازیفرهنگ فارسی عمیدپایکوبی؛ پاکوبی؛ رقص: ◻︎ معلم چون کند دستاننوازی / کند کودک به پیشش پایبازی (فخرالدیناسعد: ۱۳۲).
درکلةلغتنامه دهخدادرکلة. [ دِ رَ ل َ ] (ع اِ) بازیچه ای است مر عجم را، یا نوعی از پاکوبی است ، یا این لغت حبشیه است . (منتهی الارب ). ابن درید در الجمهرة گوید که آن بازیچه ای است کودکان را و گمان می کنم کلمه ای است حبشی . (از المعرب جوالیقی ). و رجوع به درقلة شود.