پاک سازیفرهنگ فارسی معین(حامص .) 1 - پاک کردن جایی . 2 - مجازاً: بیرون کردن یا بازنشسته کردن کارمند یا عضوی از یک موسسه .
پاکسازی 2clearance, CL, drug clearanceواژههای مصوب فرهنگستانپالایش خون از دارو یا ترکیبات دیگر از راه اندامهایی مانند کبد و کلیه
پاکسازی 1cleaning 1واژههای مصوب فرهنگستانبخشی از عملیات پرورش جنگل برای از بین بردن گیاهان مزاحمِ نهالهای جنگلی در مرحلۀ خال که سبب تقویت نهالها میشود متـ . پاک کردن 3
درجاپاکسازیcleaning in place/ clean in place, CIPواژههای مصوب فرهنگستانفرایند شستوشویی که در آن تجهیزات در محل و همراه با واپایش رایانهای شسته میشوند
دگرجاپاکسازیclean-out-of-place, COP 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند شستوشویی که در آن تجهیزات از محل خارج و به محل شسته منتقل میشوند
آمیزۀ پاکسازیpurge compound, flushing compound, cleaning compoundواژههای مصوب فرهنگستانآمیزهای که بهصورت خاص برای تمیز کردن درون ماشینآلات فراوری تهیه میشود