پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
پایاپایلغتنامه دهخداپایاپای . (اِ مرکب ) تهاتُر. پابپا. عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند. || مبادله . || هم بَر : لبی ز نان جنازه بگورکن ندهدوگر بباید با مرده خفت پایاپای .سوزنی .
پایاپایفرهنگ فارسی عمیدویژگی معاملهای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام میشود؛ دادوستد جنسی؛ تهاتری.
پایاپایلغتنامه دهخداپایاپای . (اِ مرکب ) تهاتُر. پابپا. عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند. || مبادله . || هم بَر : لبی ز نان جنازه بگورکن ندهدوگر بباید با مرده خفت پایاپای .سوزنی .
پایاپایفرهنگ فارسی عمیدویژگی معاملهای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام میشود؛ دادوستد جنسی؛ تهاتری.