پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
مثلث پایینترقوهای، مثلث پایینچنبریinfraclavicular triangleواژههای مصوب فرهنگستان← حفرۀ پایینترقوهای
دم پاییلغتنامه دهخدادم پایی . [ دَ ] (اِ مرکب ) کفش راحتی از چرم یا ابر یا چوب که در منزل پوشند. کفش خانه . راحتی . (یاداشت مؤلف ).
دوپاییلغتنامه دهخدادوپایی . [ دُ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به دوپا. دارای دوپا. که دوپا دارد.(یادداشت مؤلف ). || (ق مرکب ) با دوپا.- دوپایی روی قرآن رفتن ؛ کنایه از سوگند مغلظ خوردن . (یادداشت مؤلف ).
چهارپاییلغتنامه دهخداچهارپایی . [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) منسوب به چهارپا. رجوع به چارپایی شود. || (حامص مرکب ) چهارپا بودن . || مانند ستوران و چهارپایان اسیر بودن و رنج بردن : بسته به سه پایه ٔ هوائی بطن الحمل از چهارپایی .<p cl
چارپاییلغتنامه دهخداچارپایی . (حامص ) منسوب به چارپا : چو پاکی و پاکیزه رایی کنی چرا دعوی چارپایی کنی .نظامی .