خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پا دنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پا دنگ
لهجه و گویش مازنی
paa dang آسیاب پایی دنگی که با نیروی پا کار کرده و غلات را آرد کند ...
-
پا دنگ
لهجه و گویش تهرانی
دنگ(آسیای کوبه ای)پایی
-
واژههای مشابه
-
پا بر پا پیچیدن
لغتنامه دهخدا
پا بر پا پیچیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) رَصف .
-
پا به پا کردن
فرهنگ فارسی معین
(بِ. کَ دَ) (مص ل .) 1 - مردد بودن . 2 - درنگ کردن .
-
این پا اون پا
لهجه و گویش مازنی
in paa oon paa ۱پا به پا کردن ۲بی قراری در اثر انتظار و هیجان
-
پا به پا
لهجه و گویش مازنی
paa be paa جوراب یا کفش را لنگه به لنگه پوشیدن
-
پا به پا بویین
لهجه و گویش مازنی
paa be paa baviyen لنگه به لنگه شدن کفش ها
-
پا به پا هاکردن
لهجه و گویش مازنی
paa be paa hakordan ۱وقت را تلف کردن ۲حرکتی حاکی از تردید و دودلی
-
ای پا او پا
لهجه و گویش دزفولی
سهل انگاری، تعلُّل
-
نوک پا،توک پا
لهجه و گویش تهرانی
سر شصت پا،کمی راه رفتن(یک توک پا بریم)
-
پا انداز،پا بنداز
لهجه و گویش تهرانی
فرش کوچک پائین اتاق/جاکش
-
پَت پا ،فتِ پا
لهجه و گویش تهرانی
لگدی که با کنار پا برای زیر پا خالی کردن میزنند
-
پا به پا کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
dally
-
صد پا (هزار پا)
دیکشنری فارسی به عربی
حيوان متعدد ارجل