پا بدامن کشیدنلغتنامه دهخداپا بدامن کشیدن . [ ب ِ م َ ک َ/ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) گوشه گرفتن . || صبر کردن . (برهان ). || قناعت کردن . (برهان ).
پافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. عضوی از بدن انسان و حیوان که با آن راه میرود.۲. قسمت زیرین این عضو در انسان، از مچ تا سرانگشتان: ◻︎ ای تو را خاری به پا نشکسته کی دانی که چیست؟ / جان شیرانی
پاکشانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. در حال پا کشیدن بر زمین.۲. (صفت) ویژگی آنکه آهسته و به کندی قدم بردارد.