پدرسالاریpatriarchy, patriarchismواژههای مصوب فرهنگستاننظامی، چه در سطح جامعه و چه در سطح خانواده، که در آن قدرت برتر در دست مردان است
پدرسالاریفرهنگ فارسی معین(پِ دَ) (حامص . اِ.) نوعی نظام اجتماعی و نظام دودمانی که در آن پدر یا مسن ترین فرد ذکور طایفه سرپرستی طایفه را بر عهده دارد.
دریاسالارلغتنامه دهخدادریاسالار. [ دَرْ] (اِ مرکب ) امیرالبحر. (یادداشت مرحوم دهخدا). درجه ای از درجات نظامی نیروی دریائی . صاحب منصب نیروی دریایی ایران . امیرالبحر اول . (از لغات فرهنگستان ).
پدرسالارpatriarchalواژههای مصوب فرهنگستانویژگی جامعه یا خانوادهای که پدرسالاری بر آن حاکم است؛ مربوط به پدرسالاری
پدرسالارpatriarchalواژههای مصوب فرهنگستانویژگی جامعه یا خانوادهای که پدرسالاری بر آن حاکم است؛ مربوط به پدرسالاری