پدیانهلغتنامه دهخداپدیانه . [ پ َ ن َ ] (اِخ ) پدیانا. قریه ای از نسف (نخشب ) و ابوسلمه ٔ زاهد بدانجا منسوب است . (سمعانی ).
دیانdieneواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از ترکیبات آلی که مولکولهای آنها دارای دو پیوند دوگانۀ کربن ـ کربن است
دانه دانهلغتنامه دهخدادانه دانه . [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) قید تکرار : اندک اندک بهم شود بسیاردانه دانه است غله در انبار. سعدی . || یک یک . یکی یکی . مجزی به اف
دانه دانهفرهنگ فارسی معین( ~. ~.)(اِمر.)یکایک ، یکی یکی ، هر یک پس از دیگری . دانه کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) پراکنده کردن .
فذیانکثلغتنامه دهخدافذیانکث . [ ف َذْ ن َ ک َ] (اِخ ) از نواحی هیطل در ماوراءالنهر. (معجم البلدان ). ظاهراً معرب پدیانه است . رجوع به پدیانه شود.
پدیانویلغتنامه دهخداپدیانوی . [ پ َ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب است به پدیانه ، قریه ای از قرای نسف . (سمعانی ).