درندگیلغتنامه دهخدادرندگی . [ دَ رَ دَ / دِ ] (حامص ) عمل درنده . حالت و صفت درنده . سبعیت . فروست . فروسیت . و رجوع به درنده و دریدن شود.
پذیرندگی1compliance 1واژههای مصوب فرهنگستانتن دادن به خواستِ دیگری، بیآنکه فرد الزاماً عقاید یا مواضع شخصی خود را تغییر دهد