ده ررینلغتنامه دهخداده ررین . [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم . واقع در65هزارگزی جنوب خاوری راین . سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="
گرارونلغتنامه دهخداگرارون . [ گ َ ] (اِ) جوششی است که آن را داد خوانند و به عربی قوبا گویند. (برهان ). بهندی داد نامند. (جهانگیری ).
پررنگلغتنامه دهخداپررنگ . [ پ ُرْ، رَ ] (ص مرکب ) که رنگ سیر دارد. که رنگ تند دارد. سیر. مقابل کم رنگ : چای پررنگ .
اوارینلغتنامه دهخدااوارین . [ اَ ] (اِ) زشت و بد. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (برهان ). ضد پرارین خوب و نیکو. (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از هفت قلزم ).