رونوشتلغتنامه دهخدارونوشت . [ ن ِ وِ ] (اِ مرکب ) نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند. نوشته ای که از روی نوشته ٔ دیگری می نویسند. (لغات فرهنگستان ). نسخه . سواد. کپیه . (یادداشت مؤلف ).
رونوشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcopy, counterpart, duplicate, duplication, facsimile, image, likeness, transcript
صافش شنی کندslow sand filtrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تصفیۀ آب که در آن آب از میان بستری شنی با خصوصیات مشخص به سمت پایین پرانشت میکند و در خلال آن براثر فرایندهای فیزیکی و شیمیایی و زیستی خالصتر میشود