پرتحرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت پرتکاپو، پرانرژی، پرجنب وجوش، باحرارت، علیورجه، پویا، مشتعل، چابک، فعال، زحمتکش دارای فعالیت متحرک برقی، الکتریکی هستهای، پرتوزا، پرتوافکن، درخشان
خامدفرهنگ مترادف و متضاد۱. خمود ≠ پرتحرک، انرژیک ۲. آرمیده، خاموش، خموش، بیحرف، صامت ساکت ۳. ایستا، بیجنبش، بیحرکت، بیتحرک، ساکن ≠ پویا، پرتحرک
پرواقعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر پرحادثه، پرتحرک، شلوغ، پرماجرا، دایر، مشغول خطیر، بحرانی، وخیم، مهم