خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتقالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرتقالی
/porte(o,a)qāli/
معنی
١. رنگ زرد شبیه رنگ پرتقال.
٢. (اسم، صفت نسبی) پرتقالفروش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرتقالی
لغتنامه دهخدا
پرتقالی . [ پ ُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کشور پرتقال . || رنگی زرد که اندکی به سرخی زند.
-
hesperidium
پرتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] نوعی میوۀ سته با روبَر چرمی که حجرههای آن را کرکهای آبدار پر کرده است
-
پرتقالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پرتقال) porte(o,a)qāli ١. رنگ زرد شبیه رنگ پرتقال.٢. (اسم، صفت نسبی) پرتقالفروش.
-
پرتقالی
دیکشنری فارسی به عربی
برتقال
-
واژههای مشابه
-
زرد پرتقالی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
saffron
-
پرتقالی رنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
orangey, orangy
-
زبان پرتقالی
دیکشنری فارسی به عربی
برتغاليون
-
افریقای غربی پرتقالی
لغتنامه دهخدا
افریقای غربی پرتقالی . [ اِ / اَ ی ِ غ َ ی ِ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) یا آنگولا مستعمره ٔ پرتقال بود. این قطعه شامل قسمت شمال غربی افریقای جنوبی است و 1246700 کیلومتر مربع مساحت دارد. و جمعیت آن بالغ بر 4495000 تن می باشد و پایتخت آن لواندا است . (فرهنگ فارس...
-
عامل پرتقالی رنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Agent Orange
-
واژههای همآوا
-
پرتغالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پرتغال، کشوری در جنوب غربی اروپا) porte(o,a)qāli ۱. از مردم پرتغال.۲. تهیهشده در پرتغال.۳. (اسم) زبانی از شاخۀ زبانهای رومیایی (لاتین) که در پرتغال و برزیل بدان سخن میگویند.۴. = پرتگالی
-
پرتغالی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Latin, Portuguese
-
جستوجو در متن
-
purplish-brown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتقالی قهوه ای