۱ایستاده شاشیدن ۲انداختن
رتوق . [ رُ] (ع اِمص ) عزت و غلبه و شرف . (از اقرب الموارد).
پرکندن مرغ
پاشیدن آب به اطراف هنگام جوشیدن
نوعی مْهر بزرگ نوعی مْهر بزرگ
روده
پرت کردن با دست – هل دادن