پرخاشگری ابزاریinstrumental aggression, operant aggressionواژههای مصوب فرهنگستانعمل خصمانۀ معطوف به تصاحب یا بازپسگیری شیء یا قلمرو یا امتیازی ویژه
پرخاشگریaggressionواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری ناشی از رقابتجویی یا خشم یا خصومت که به آسیب رساندن یا نابودی یا شکست دیگری و در بعضی موارد خود شخص میانجامد
پرخاشگری جابهجاشدهdisplaced aggressionواژههای مصوب فرهنگستانتغییر جهت خصومت از منبع ناکامی یا خشم بهسوی خویش یا یک فرد یا موضوع دیگر
پرخاشگریaggressionواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری ناشی از رقابتجویی یا خشم یا خصومت که به آسیب رساندن یا نابودی یا شکست دیگری و در بعضی موارد خود شخص میانجامد
پرخاشگریaggressionواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری ناشی از رقابتجویی یا خشم یا خصومت که به آسیب رساندن یا نابودی یا شکست دیگری و در بعضی موارد خود شخص میانجامد
نظریۀ سرخوردگی ـ پرخاشگریfrustration-aggression hypothesisواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای بر این مبنا که سرخوردگی همواره به پرخاشگری منجر میشود