گردگردیلغتنامه دهخداگردگردی . [ گ ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گِرد گردیدن . دَوَران . گردش مستدیر. رجوع به گردیدن شود.
رضراضیلغتنامه دهخدارضراضی . [ رَ ] (ع اِ) سمک رضراضی ؛ نوعی ماهی که در آب های پر سنگ و ریگ باشد.(یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) منسوب است به رضراضة که دهیست در سمرقند. (از انساب سمعانی ).
رضرضةلغتنامه دهخدارضرضة. [ رَ رَ ض َ ] (ع مص ) شکستن وریزه کردن چیزی را. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ). شکستن . (از تاج المصادر بیهقی ) (دهار).
عکللغتنامه دهخداعکل . [ ع َ ک َ ] (ع مص ) دردی ناک شدن چراغدان . (از منتهی الارب ). گردآمدن دردی در چراغدان . (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). پردردی شدن چراغدان . (تاج المصادر بیهقی ).
مسرجةلغتنامه دهخدامسرجة. [ م ِ رَ ج َ ] (ع اِ) چراغدان . (دهار) (مهذب الاسماء). انائی که روغن و فتیله در آن جای دارد. ج ، مَسارج . (از اقرب الموارد): عکل المسرجة؛ پردردی شدن چراغدان . (تاج المصادر بیهقی ).