رنوسلغتنامه دهخدارنوس . [ رُ ] (اِ) نام سنگی است . گویند هرکه خاتمی از آن سنگ در انگشت کند غم و اندوه و حزن بدو نرسد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
رنزلغتنامه دهخدارنز. [ رُ ] (ع اِ) برنج . لغة فی الارز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ارز و برنج . (ناظم الاطباء).
مرضفرهنگ فارسی عمیدبیماری؛ ناخوشی.⟨ مرض قند: (پزشکی) بیماری حاصل از کم شدن ترشح انسولین از لوزالمعده که منجر به افزایش قند خون و دفع آن از طریق ادرار میشود و پرخوری، پرنوشی، و افزایش ادرار را در پی دارد.