پرنیانفرهنگ انتشارات معین(پَ) (اِ.) 1 - حریر منقش ، دیبای چینی . 2 - پارچة ابریشمی گل دار. 3 - پردة نقاشی .
پرنیانلغتنامه دهخداپرنیان . [ پ َ ] (اِ) حریر. (مهذب الاسماء) (دهار) (حبیش تفلیسی ). حریر چینی که نقشها و چرخها (؟) دارد. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ). پرنیان حریر چینی بود منقش و پرن
پرنیانواژهنامه آزادواژە پرنیان از دو جزء تشکیل شدە، پر+ نیان. پر بمعنی پر پرندگان میباشد. جزء دوم نیان یک کلمە مادی (کردی) است بە معنی نرم میباشد. پرنیان معنی پر نرم میدهد یا هر چ
پرنیانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی پارچۀ ابریشمی منقش؛ دیبای منقش؛ حریر نازک: ◻︎ چون پرند نیلگون بر روی پوشد مَرغزار / پرنیان هفترنگ اندر سر آرد کوهسار (فرخی: ۱۷۵)، ◻︎ آمد این نوبهار توبهش
نهادلغتنامه دهخدانهاد. [ ن ِ / ن َ ] (مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم و اسم مصدر و ریشه ٔ فعل نهادن است . رجوع به نهادن شود. || گذاشت . گذاشتن . مقابل برداشتن . رجوع به نهادن شود : و