پروازیلغتنامه دهخداپروازی . [ پ َرْ ] (حامص ) مانند مزیدی مؤخر در کلمه ٔ مرکبه ٔ بلندپروازی آمده و آنرا چون اسم مصدری ساخته است .
خوش پروازیلغتنامه دهخداخوش پروازی . [ خوَش ْ / خُش ْپ َرْ ] (حامص مرکب ) عمل خوش پرواز. حالت خوش پرواز.
دوردرجای پروازیflight idle, inflight idleواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در پرواز که در آن دور موتور در کمترین حد خود است و کمترین رانش را تولید میکند
دوگونپروازیmixed fleet flying,MFFواژههای مصوب فرهنگستانصلاحیت خلبانان شرکتهای خطوط هوایی در پروازهای متوالی بر روی دو نوع هواگرد
آزمایشگر پروازیflying testbedواژههای مصوب فرهنگستانهواگَردی که انواع سامانهها و تجهیزات برای آزمایش روی آن نصب شود متـ . آزمایشگر
توصیۀ پروازیflight advisoryواژههای مصوب فرهنگستانپیامی که برای هواگردهای درحالپرواز یا ایستگاه موردنظر در زمینۀ انحراف از مسیر پرواز ارسال میشود
خوش پروازیلغتنامه دهخداخوش پروازی . [ خوَش ْ / خُش ْپ َرْ ] (حامص مرکب ) عمل خوش پرواز. حالت خوش پرواز.
دوردرجای پروازیflight idle, inflight idleواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در پرواز که در آن دور موتور در کمترین حد خود است و کمترین رانش را تولید میکند
آزمایشگر پروازیflying testbedواژههای مصوب فرهنگستانهواگَردی که انواع سامانهها و تجهیزات برای آزمایش روی آن نصب شود متـ . آزمایشگر
توصیۀ پروازیflight advisoryواژههای مصوب فرهنگستانپیامی که برای هواگردهای درحالپرواز یا ایستگاه موردنظر در زمینۀ انحراف از مسیر پرواز ارسال میشود
آزمون پروازی خدمهflight check1, transition check, route checkواژههای مصوب فرهنگستانارزیابی توانمندی و کارایی خدمة پرواز در انجام وظایف محوله، در حین پرواز، بهوسیلة استادخلبان
منطقۀ شناسایی پدافند هواییair defence identification zoneواژههای مصوب فرهنگستانفضای پروازی معینی که در آن هرگونه پروازی باید شناسایی و مکاننمایی و واپایی شود اختـ . مَنشاپ هوایی ADIZ
خوش پروازیلغتنامه دهخداخوش پروازی . [ خوَش ْ / خُش ْپ َرْ ] (حامص مرکب ) عمل خوش پرواز. حالت خوش پرواز.
بلندپروازیلغتنامه دهخدابلندپروازی . [ ب ُ ل َ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت بلندپرواز. (فرهنگ فارسی معین ) : ز چرخ صید کند نسر طایر و واقععقاب همت او از بلندپروازی . سوزنی . || کنایه از لاف و گزاف و اظهار تجمل و خودنمایی و خودستایی .(ناظ
تیزپروازیلغتنامه دهخداتیزپروازی . [ پ َرْ ] (حامص مرکب ) سرعت طیراو عمل پرواز کردن به تندی و سرعت . (ناظم الاطباء).
دوردرجای پروازیflight idle, inflight idleواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در پرواز که در آن دور موتور در کمترین حد خود است و کمترین رانش را تولید میکند