راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
راه کمتردد،راه کمشدآمدlightly trafficked roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که حجم تردد متوسط روزانة آن در سال کمتر از 15000 وسیلة نقلیه باشد
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
أخْفقَتْ مَشاريعُنادیکشنری عربی به فارسیطرحهاي ما شکست خورد , پروژه هاي ما ناتمام ماند , طرحهاي ما به نتيجه نرسيد
پروژهprojectواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ فعالیتهای موقت و هدفمند برای تولید محصول یا ارائۀ خدمت یا کسب نتایج مشخص با زمان و هزینه و منابع معین
برنامة پیادهسازی پروژهproject implementation planواژههای مصوب فرهنگستانسندی رسمی که بهعنوان بخشی از اجازهنامة هزینهکرد برای اجرای مراحل مختلف پروژه، از آغاز تا پایان، تنظیم و تصویب میشود
برنامۀ مدیریت پروژهproject management planواژههای مصوب فرهنگستانسندی مصوب که چگونگی اجرا و پایش و واپایی پروژه را مشخص میکند
بیانیۀ گسترۀ پروژهproject scope statementواژههای مصوب فرهنگستانسندی بیانگر گسترۀ پروژه که شامل اهداف و نتایج و محصولات و مفروضات و محدودیتها و امکانات پروژه است
پایانبَری پروژهproject closeout, closeout, project closureواژههای مصوب فرهنگستانفرایند به پایان رساندن همۀ فعالیتها در گروههای مدیریتی پروژه برای اختتام رسمی کار