ریکنزلغتنامه دهخداریکنز. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است به مرو و منسوب بدان ریکنزی است . (از انساب سمعانی ).
پرکونزلغتنامه دهخداپرکونز. [ پْرُ / پ ِ رُ ک ُ ن ِ ] (اِخ ) یا پروکونسوس نام قدیم جزیره ٔ کوچک مارمارا که به سبب معادن مرمر سفید آن بعدها به نام اخیر موسوم گردید و دریائی که جزیره ٔ مذکور در آن واقع است بدان مناسبت دریای مارمارا خوانده شد.
برکینجلغتنامه دهخدابرکینج . [ ب َ ن َ ] (اِ) پرکینج . ناطف . قبیطاء. رجوع به پرکینج و ناطف و قبیطاء شود.
کبیتالغتنامه دهخداکبیتا. [ ک ُ ب َ ] (اِ) حلوایی باشد که از مغز بادام و پسته و گردکان و کنجد و امثال آن پزند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). حلوای مغزی . (از برهان ) (از ناظم الاطباء). ناطفه . (از برهان ). ناطف . (از آنندراج ) (از فرهنگ اسدی ). معرب آن قبیطا باشد. (برهان ). قبیط. (تاج