پسراندرفرهنگ فارسی معین( ~. اَ دَ) (اِمر.) = پسندر: ناپسری ، پسری که از شوهر پیشین زن باشد یا پسری که از زن پیشین مرد باشد.
پسندرفرهنگ فارسی عمید= پسراندر: ◻︎ جز به مادندر نماند این جهان گربهروی / با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا (رودکی: ۵۱۹).
اندرفرهنگ فارسی عمید۱. در؛ تو؛ درونِ؛ در میانِ.۲. (پیشوند) بر سر افعال درمیآید: اندرآمدن (درآمدن)، اندرافتادن (درافتادن).۳. (پسوند) در آخر اسم (معمولاً اعضای خانواده) درمیآید و معنی خوانده یا ناتنی میدهد: پدراندر (پدرخوانده)، مادراندر (مادرخوانده)، پسراندر (پسرناتنی)، خواهراندر (خواهرناتنی).
پسندرلغتنامه دهخداپسندر. [ پ ُ / پ ِ س َ دَ ] (اِ مرکب ) مخفف پسراندر است که پسر زن باشد از شوی دیگر یا پسر شوهر باشد از زن دیگر. (برهان قاطع). پسر پدر باشد یعنی برادر پدری . (اوبهی ).ناپسری . پسرشوهر. پسرشوی . پسرزن . ربیب : جز بما