عمق سِکیSecchi depth, Secchi disk depth, Secchi disk transparencyواژههای مصوب فرهنگستانعمقی از آب که در آن زلالیسنج سِکی غوطهوردرآب دیگر دیده نمیشود یا بهزحمت قابل تشخیص است
پیشکیلغتنامه دهخداپیشکی . [ ش َ ] (ق مرکب ) از پیش پیش . زودتر از گاه مقرر. دادن یا فرستادن یا ستاندن چیزی سلف قبل از موعد مقرر. سلف . قبلاً؛ استسلاف ؛ بها پیشکی گرفتن . || به مساعده . بطور مساعده .
پس پسکیلغتنامه دهخداپس پسکی . [ پ َ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) قهقرا. عقب .- پس پسکی رفتن ؛ پس پایگی رفتن . پس پا شدن . سپسایگی رفتن . (منتهی الارب در لغت نکص ). نکص . نکوص . مَنکص .
پسکی ارالغتنامه دهخداپسکی ارا. [ پ ِ اِ ] (اِخ ) نام شهری مستحکم در ایتالیا واقع در ناحیت ونِسی بر کنار رود مینچیو و دریاچه ٔ گارد و دارای 2800 تن سکنه .
پس پایگی رفتنلغتنامه دهخداپس پایگی رفتن . [ پ َ ی َ / ی ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) پس پا شدن . پس پسکی رفتن . (منتهی الارب ). نکص . نکوص . منکص .
پسکی ارالغتنامه دهخداپسکی ارا. [ پ ِ اِ ] (اِخ ) نام شهری مستحکم در ایتالیا واقع در ناحیت ونِسی بر کنار رود مینچیو و دریاچه ٔ گارد و دارای 2800 تن سکنه .
لاپسکیلغتنامه دهخدالاپسکی . (اِخ ) نام کنونی شهر لامپساک واقع در آسیای صغیر (میزی ) کنار هِلس پنت . دارای سه هزار سکنه . رحوع به لانپساک شود.
پس پسکیلغتنامه دهخداپس پسکی . [ پ َ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) قهقرا. عقب .- پس پسکی رفتن ؛ پس پایگی رفتن . پس پا شدن . سپسایگی رفتن . (منتهی الارب در لغت نکص ). نکص . نکوص . مَنکص .