پسیل توسیسلغتنامه دهخداپسیل توسیس . [ پْسی / پ ِ ] (اِخ ) نام جزیره ای در رود سند که اسکندر در آن فرود آمد و قربانی کرد. جزیره ٔ مذکور بگفته ٔ آرّیان چشمه ها و بندر مناسبی داشت و آریان آنرا سیلوت یا کیلّوت نامیده است . (کتاب 6 فصل
سُلsolواژههای مصوب فرهنگستانمحیطی که در آن ذرات کلوئیدی در بستری از جنس گاز یا مایع یا جامد پراکنده باشد
فرایند سُلـ ژلsol-gel processواژههای مصوب فرهنگستانفرایند انتقال پراکنهای از ذرات کلوئیدی به حالت ژل
پسیللغتنامه دهخداپسیل . [ پْسی / پ ِ ] (اِخ ) نام ساکنان قدیم لیبی است و آنان به مارافسائی مشهور بودند.
پسیللغتنامه دهخداپسیل . [ پ ِ ] (اِخ ) نام رواقی در شهر آتن (اثینه ) که در آنجا شاهکارهای نقاشی را محفوظ میداشتند.
پسیلواژهنامه آزادنام روستایی سرسبز و زیبا در استان لرستان، در بخش پاپی، در کنار ایستگاه راه آهن بیشه، که در دامنۀ کوه ازگنه واقع شده است.
پسیللغتنامه دهخداپسیل . [ پْسی / پ ِ ] (اِخ ) نام ساکنان قدیم لیبی است و آنان به مارافسائی مشهور بودند.
پسیللغتنامه دهخداپسیل . [ پ ِ ] (اِخ ) نام رواقی در شهر آتن (اثینه ) که در آنجا شاهکارهای نقاشی را محفوظ میداشتند.
پسیلواژهنامه آزادنام روستایی سرسبز و زیبا در استان لرستان، در بخش پاپی، در کنار ایستگاه راه آهن بیشه، که در دامنۀ کوه ازگنه واقع شده است.