پـتــانـسـیل سـازهـ برقکافstructure-to-electrolyte potential, pipe-to-electrolyte potential, pipe-to-soil potentialواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف پتانسیل بین سازههای مدفون یا غوطهور و برقکاف اطراف آن که با یک الکترود مرجع اندازهگیری میشود
پتانسیلفرهنگ فارسی عمید۱. (فیزیک) توانایی انجام کار.۲. [مجاز] توانایی بالقوه برای رشد، توسعه، و پیشرفت.
پتانسیلpotentialواژههای مصوب فرهنگستانکاری که میدان گرانشی یا میدان ایستابرقی/ الکترواستاتیکی، با علامت مخالف، انجام میدهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطۀ مرجع تا نقطۀ مورد نظر جابهجا شود
پتانسیلفرهنگ فارسی معین(پُ یِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - ظرفیت انجام کار، توانایی برای کار. 2 - کاری که میدان گرانسی یا میدان الکتروستاتیکی ، با علامت مخالف ، انجام می دهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطة مرجع تا نقطة مورد نظر جابه جا شود. (فره ).
انرژی پتانسیلpotential energyواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی انجام کار جسم یا سامانه به اعتبار پیکربندی یا موقعیت مکانی آن