پلاطی سفاللغتنامه دهخداپلاطی سفال . [ س ِ ] (از فرانسوی ، اِ) جنسی از ماهیان اکانتوپتر. از خانواده ٔ تریگلیده ، شامل قریب سی نوع در دریاهای گرم با سری کمابیش مسطح و تیغدار، این ماهیان تا نیمه ٔ بدن به شن فرومیروند و بیحرکت در کمین طعمه میمانند.
لاطیلغتنامه دهخدالاطی . (ع ص ) آنکه عمل غیرطبیعی کند. تازباز. غلام باره . مردافشار. بچه باز . || (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، کاج . (یا) حَور. (دزی ).
لاطیلغتنامه دهخدالاطی ٔ. [ طِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از لطاء به معنی دوسیدن به زمین و چسبیدن . (از منتهی الارب ): و هو نبات لاطی ٔ مع الارض لَه رؤس رخوة. (ابن البیطار). چسبنده به زمین . || قبری لاطی ٔ؛ گوری با زمین هموار. (مهذب الاسماء).