۱تاب خوردن ۲پیچ و تاب دادن
لجن،آدم پست
پارچهاى که بهصورت راههاى موازى پاره شده باشد.
تربیت بد
خوشههای کوچک که یک خوشه بزرگ را تشکیل میدهند.
لش و لوش . [ ل َ ش ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لش شود.
پیچاندن – چلاندن پیچاندن از طریق عکس حرکت معمول – در تعبیر ...
بپیچ