پنداشتلغتنامه دهخداپنداشت . [ پ ِ ] (مص مرخم ، اِمص ) اسم از پنداشتن . پندار. خیال . ظن . گمان . وهم . حسبان . محسبة : الهی پنداشتم ترا شناختم اکنون پنداشت خود رادر آب انداختم . (خواجه عبداﷲ انصاری از آنندراج ).پنداشت نیست ، هست حقیقت ، از این سخن زینسان سخن بگوش
پنداشتفرهنگ فارسی عمید١. = پنداشتن۲. (اسم) پندار؛ خیال؛ گمان؛ فرض.۳. (اسم مصدر) [مجاز] عُجب؛ غرور؛ تکبر؛ خودبینی.
ناداشتلغتنامه دهخداناداشت . (ص مرکب ) (از: نا (نفی ، سلب ) + داشت ) در این جا بجای «نادار» اسم فاعل مرخم بکار رفته . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مفلس . پریشان . بی نوا. (برهان قاطع) (آنندراج ). مفلس . پریشانحال . تهیدست . بینوا. (ناظم الاطباء). مفلس . (سروری بنقل رشیدی ) (غیاث اللغات ). درویش .تنک
ناداشتفرهنگ فارسی عمید۱. نادار؛ بیچیز؛ بینوا؛ فقیر؛ مفلس: ◻︎ دل ناداشت پر ز خون باشد / ساغر عیش او نگون باشد (ابوالمؤید: شاعران بیدیوان: ۵۸).۲. [مجاز] بیحیا؛ بیشرم: ◻︎ چنین آمدهست از نقیبان پیر / که با هیچ ناداشت کشتی مگیر (نظامی۵: ۸۸۶).۳. [مجاز] بیاعتقاد.
پنداشتنلغتنامه دهخداپنداشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص ) گمان بردن . تصور کردن باشد. (برهان قاطع). گمان برده شدن . ظن بردن . ظن کردن . خیال کردن . وهم . (دهار). توهم کردن . اعتقاد داشتن . حِسبان . محسبة. زعم : شب زمستان بود کپی سرد یافت کرمکی شب تاب ناگاهی بتافت کپیان
پنداشتهلغتنامه دهخداپنداشته . [ پ ِ ت َ / ت ِ ](ن مف ) بمعنی تصورکرده و اندیشه کرده یعنی خیال کرده ... (آنندراج ). || موهوم . (مهذب الاسماء).
پنداشتیلغتنامه دهخداپنداشتی . [ پ ِ ] (حامص ، اِ) عقیده . خیال . پنداشت . رای . || گمان باطل : من از تخمه ٔ ایرج پاکزاد [ گشتاسب ]وی از تخمه ٔ تور جادونژادچگونه بود در میان آشتی ولیکن مرا بود پنداشتی . دقیقی .و با قوت و شوکت خ
پنداشتنلغتنامه دهخداپنداشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص ) گمان بردن . تصور کردن باشد. (برهان قاطع). گمان برده شدن . ظن بردن . ظن کردن . خیال کردن . وهم . (دهار). توهم کردن . اعتقاد داشتن . حِسبان . محسبة. زعم : شب زمستان بود کپی سرد یافت کرمکی شب تاب ناگاهی بتافت کپیان
پنداشتهلغتنامه دهخداپنداشته . [ پ ِ ت َ / ت ِ ](ن مف ) بمعنی تصورکرده و اندیشه کرده یعنی خیال کرده ... (آنندراج ). || موهوم . (مهذب الاسماء).
پنداشتیلغتنامه دهخداپنداشتی . [ پ ِ ] (حامص ، اِ) عقیده . خیال . پنداشت . رای . || گمان باطل : من از تخمه ٔ ایرج پاکزاد [ گشتاسب ]وی از تخمه ٔ تور جادونژادچگونه بود در میان آشتی ولیکن مرا بود پنداشتی . دقیقی .و با قوت و شوکت خ