پندرزلغتنامه دهخداپندرز. [ پ ُ دَ ] (اِ) زردی . (آنندراج ). || سوزن کلان که بدان جوال و مانند آن دوزند. (آنندراج ). || سکّین و کارد بزرگ که بدان کفشگران کار کنند. (آنندراج ). و این لغت مجعول می نماید.
نادیریازلغتنامه دهخدانادیریاز. [ دیرْ ] (نف مرکب ) شب کوتاه که دراز نباشد. (ناظم الاطباء). رجوع به «دیریاز» شود.