پندپذیرلغتنامه دهخداپندپذیر. [ پ َ پ َ ] (نف مرکب ) که قبول اندرز و نصیحت کند. متّعظ : نیک خواهان دهند پند ولیک نیکبختان بوند پندپذیر.عجب از عقل کسانی که مرا پند دهندبرو ای خواجه ک
پندپذیرفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپندپذیرنده؛ آنکه گوش به پند و اندرز بدهد: ◻︎ نیکخواهان دهند پند ولیک / نیکبختان بُوَند پندپذیر (کلیلهودمنه: ۱۱۲).
پیوندپذیرلغتنامه دهخداپیوندپذیر. [ پ َ / پ ِ وَ پ َ ] (نف مرکب ) خورای پیوند. درخور و لایق پیوند. که قابلیت پیوند دارد. که پیوند قبول تواند کرد.
حرفشنوفرهنگ مترادف و متضادنصیحتپذیر، پندپذیر، حرفگوشکن، مطیع، فرمانبردار، پندنیوش ≠ حرف نشنو، نصیحتناپذیر، خودسر