خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پنیر
/panir/
معنی
نانخورشی که از شیر درست کنند، شیر را کمی گرم میکنند بعد پنیرمایه به آن میزنند به فاصلۀ چند ساعت مانند ماست میبندد سپس آن را در کیسه میریزند تا آبش برود و سفت شود. پنیر دارای مقدار زیادی مواد سفیدهای، چربی، کلسیم، و فسفر است. ویتامین A ، B ، و C نیز دارد. پنیری که از شیرِ چربینگرفته تهیه شود ارزش غذایی بیشتری دارد.
〈 پنیر نخل: مادهای سفید، شیرین و به شکل پنیر که در بالای ساقه درخت خرما بهوجود میآید؛ پنیر خرما؛ جمار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cheese
-
جستوجوی دقیق
-
پنیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: panīr] panir نانخورشی که از شیر درست کنند، شیر را کمی گرم میکنند بعد پنیرمایه به آن میزنند به فاصلۀ چند ساعت مانند ماست میبندد سپس آن را در کیسه میریزند تا آبش برود و سفت شود. پنیر دارای مقدار زیادی مواد سفیدهای، چربی، کلسیم، و فس...
-
پنیر
لغتنامه دهخدا
پنیر. [ پ َ ] (اِ) نانخورشی است از شیر کلچیده و آن چنان است که شیر را پس از نیم گرم کردن با مقداری معلوم از مایه ای که در شیردان بره است (یعنی انفحه ) بیامیزند و در کیسه ای کنند و آن شیر ببندد و آب آن فروچکد. و آن را انواع است چون : پنیر کیسه ای و دل...
-
پنیر
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (اِ.) خوراکی که از شیر بسته ترتیب دهند.
-
پنیر
لهجه و گویش بختیاری
panir پنیر.
-
پنیر
لهجه و گویش مازنی
pannir پنیر
-
پنیر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: panir طاری: penir طامه ای: penir طرقی: pinir کشه ای: penir نطنزی: panir
-
پنیر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
cheese
-
پنیر
دیکشنری فارسی به عربی
جبن
-
واژههای مشابه
-
whey, lactoserum
آبپنیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مایعی که پس از تهیۀ پنیر از شیر بر جای میماند
-
process cheese
پنیر پرورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر که از خرد و مخلوط کردن و ذوب کردن انواع پنیر و نامیزه کردن آنها با نمکهای گوناگون به دست آید
-
filled cheese
پنیر دگرچربی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پنیری که در آن نوع دیگری از چربی را جانشین چربی کره کردهاند
-
curd cheese
پنیر دَلَمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پنیر نیمهنرم با بافت خامهای و طعم ملایم حاصل از لخته شدن پروتئین شیر
-
feta cheese
پنیر سفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر نرم و خردشونده با بویی مطبوع
-
ultrafiltration cheese
پنیر فراپالیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پنیری که از شیر افشرده تولید شود و پس از انعقاد آن نیاز به جدا کردن آب پنیر نباشد