پوئنفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنمرهای که در کارهای کلاسی یا مسابقات هنری و ورزشی به شخص داده میشود.
پوئنفرهنگ انتشارات معین(پُ ئَ) [ انگ . ] (اِ.) واحد تعیین برتری افراد یا تیم های ورزشی در یک مسابقه یا یک دوره از مسابقات که نتیجة بازی یا مسابقه را مشخص می کند، امیتاز (فره ).
کوشلهلغتنامه دهخداکوشله . [ ] (اِخ ) هشتمین از سلسله ٔ پوئن در چین به سال 729 هَ . ق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (طبقات سلاطین اسلام ص 191).
مزیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ت سوق الجیشی، پیشی، امتیاز، حق ویژه، تقدم، آتو، برگ برنده، آس، مزیت نسبی مابهالامتیاز چیز برتر، نورعلینور پوئن، بستانکاری جواز، پروانه، مجوز(اجازه
بستانکاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بستانکاری، طلبکاری، طلب، وامدهی، اعطای وام اعتبار، خوشنامی، درستکاری، درستی اعتبار اسنادی، واریز بهحساب، قرض دادن برگۀ بستانکار امتیاز، پ