پوزوژلغتنامه دهخداپوزوژ. [زُ] (اِخ ) نام کرسی بخش «واندِه » از ولایت فن ِ تنی ِ -لو - کنت بفرانسه . دارای راه آهن و 3265 تن سکنه .
الگوی جستوجوی مثلثیsector search patternواژههای مصوب فرهنگستانالگوی جستوجو و نجاتی که در آن شناور جستوجو را از نقطۀ مبنا شروع میکند و مناطقی را در مسیرهای مثلثی و بر روی اضلاع مشخص طی میکند
الگوی جستوجوی موازیparallel search patternواژههای مصوب فرهنگستانالگوی جستوجو و نجاتی که در آن شناور و هواپیما همراه با هم یا جداگانه مسیرهای موازی با عرض و طول مشخص را جستوجو میکنند
الگوی جستوجوی مربعگسترشیexpanding square search patternواژههای مصوب فرهنگستانالگوی جستوجو و نجاتی که در آن شناور جستوجو را از نقطۀ مبنا و در مسیرهای مربعشکل با طول مشخص شروع میکند و طول اضلاع مربع را بهتدریج افزایش میدهد
گوزولغتنامه دهخداگوزو. (ص نسبی ) آنکه بسیار گوزد. که بسیار تیز دهد. آنکه بسیار باد از او دفع شود. (یادداشت مؤلف ).